حتی پس از پایان سلسله اشکانیان، تابلو سنگ هخامنشی هنر به سبک او برای مدتی در نواحی اطراف ادامه یافت. حتی در بازنماییهای روایی، چهرهها بهجای یکدیگر، رو به روی بیننده نگاه میکنند، ویژگیای که هنر اواخر دوران باستان اروپا و بیزانس را پیشبینی میکند .
توجه زیادی به جزئیات لباس می شود که تمام قد با طرح های پیچیده، احتمالاً گلدوزی شده، حتی در ابعاد بزرگ تزئین شده است.
حفاری در دورا یوروپوس در قرن بیستم، اکتشافات جدید بسیاری را به همراه داشت. باستانشناس کلاسیک و مدیر کاوشها، میشائیل روستوفتزف ، متوجه شد که هنر قرنهای اول عصر رایج ، در پالمیرا ، دورا یوروپوس ، و همچنین در ایران تا هند بودایی از همین اصول پیروی میکند. او این آثار هنری را هنر اشکانی نامید .
برجستهترین ویژگی هنر «پراتیان» جلوهگرایی است که از ویژگیهای خاص هنر ایرانی یا اشکانی نیست و اولین بار در هنر پالمیرن ظاهر شد .
تردیدهایی وجود دارد که آیا این هنر را می توان «اشکانی» نامید یا اینکه باید آن را با منطقه ای خاص مرتبط کرد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه خارج از منطقه فرات میانی ایجاد شده و سپس به پالمیرا آورده شده است وجود ندارد.
این هنر، بلکه به عنوان یک توسعه محلی مشترک در منطقه مرکزی فرات تلقی می شود.
نقوش گچ بری در معماری رواج داشت که تقریباً همه آنها از بین رفته اند. هنگامی که این تکنیک توسعه یافت، آنها سطوح بزرگ را پوشانده و احتمالاً عناصر طراحی خود را با فرش و سایر پارچه ها به اشتراک گذاشتند که اکنون نیز تقریباً به طور کامل از بین رفته اند.
ریتون اشکانی به سبک هخامنشی ادامه داد، اما در بهترین حالت، حیوانات در پایان (یا پروتوم ) طبیعیتر هستند، احتمالاً تحت تأثیر یونان.
ساسانیان
ظاهراً قالیها میتوانستند به سطح هنری بالایی دست یابند، به گواه ستایشی که از فرش بهارستان که پس از فتح مسلمانان از بین رفته بود، پرداخته شد. اما تنها قطعاتی که احتمالاً از ایران ساسانی به جا مانده است، تولیدات فروتنتری است که احتمالاً توسط قبایل کوچ نشین ساخته شده است.
منسوجات ساسانی معروف بوده و تکههایی از آنها باقی مانده است که عمدتاً با طرحهای حیوانی ساخته شده است.